علیرضا رحمانی /// روزی 10 بار ، نه 100 بار ، اصلا شاید روزی هزار بار این آهنگ را گوش میدهم و تنها واکنشم ریختن اشک در پی اشک است . در مغزم تکرارش میکنم و باز آه میکشم . چقدر حس و حال این مرد هم شبیه من است ...
علیرضا رحمانی /// رفتی ؟ ... آری رفتی و حال من تنها و تنها فقط میتوانم با شعله های آتش شومینه در و دل کنم . حال دیگر کسی را ندارم تا قرص اعصابم باشد و رنگین کمان دل سیاه و سفیدم . حال رفتی و من ماندم و دنیای بی تو ...
ادامه مطلب ...
علیرضا رحمانی /// بچه تر که بودم برایم لغتی خیلی عادی و پیش پا افتاده بود . عشق را در فیلمهای تلویزیونی میدیدم . از پدرم هم که معنایش را میپرسیدم الکی پیچم میداد . خلاصه دوست داشتن زیاد برایم معنا شده بود . ولی امروز همه آن تفسیرها برایم بی معنی شده است.