بدرود

علیرضا رحمانی /// زندگیم در اتاقی به هم ریخته و شلوغ خلاصه شده است . چروکهای لباسم هر روز بیشتر و بزرگتر میشوند ولی حوصله اتو کردنشان را ندارم . هر روز تعدادی از وسایل و لوازم کوچکم در این آشفته بازار گم میشود و من به جای گشتن به دنبالش ، بیخیالش میشوم . کفشهایم دو سه ماهی هست واکس نخورده و لایه خاک ، رنگ ماشینم را خاکستری کرده است .


ادامه مطلب ...